چراغ ها را من خاموش می کنم(زویا پیرزاد)/چاپ دوم/صفحه ۱۳۷:
" آرتوش از دم در اتاق برگشت,آمد ایستاد روبه رویم و زول زد توی صورتم ""فاجعه هر روز اتفاق می افتد نه فقط پنجاه سال پیش که همین حالا. نه خیلی دور که همینجا ور دل ....."" ساعتش را بست و گفت: ""در ضمن حق با توست. طفلک همه ی آدم ها.""
جالب بود!!!!!!!!!!!!!!۱
... نویسنده ی خوبی یه ... این کتابشم قشنگه مثل بقیه ...